علت واژگوني يك شهر !
علت واژگوني يك شهر!
مردي از بني اسرائيل كاخي زيبا و محكم ساخت و خوراكي هاي مختلف به عنوان غذا آماده نمود و تنها از توانگران شهر دعوت كرد و مستمندان را وا نهاد . هنگامي كه بدون دعوت تعدادي از مستمندان آمدند به آنان گفته شد اين غذا براي امثال شما نيست.
خداوند دو فرشته به شكل مستمندان فرستاد و به آنان نيز همان حرف ها را گفتند. خداي تعالي به دو فرشته امر فرمود در قيافه توانگران در آن مجلس حاضر شوند!
هنگامي كه در قيافه توانگران وارد مجلس شدند، آنها را گرامي داشتند و در صدر مجلس نشاندند.
از اين رو خداوند به هر دو فرشته امر نمود : آن شهر و هر كه در آن است را به زمين فرو برند.
(بحار الانوار- ج۱۶- ص۱۱۳ )
+ نوشته شده در سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۸ ساعت 14:48 توسط طوبی
|
امام خامنه ای : شما جوان های دانشجو، افسران جوان این جبهه اید؛ نگفتیم سربازان؛ چون سرباز فقط منتظر است که به او بگویند پیش؛ برود جلو؛ عقب بیا، بیاید عقب. یعنی سرباز، هیچ گونه از خودش تصمیم گیری و اراده ندارد و باید هر چه فرمانده می گوید، عمل کند. نگفتیم هم فرماندهانِ طراح قرارگاه ها و یگان های بزرگ؛ چون آنها طراحی های کلان را می کنند. افسر جوان، توی صحنه است؛ هم به دستور عمل می کند، هم صحنه را درست می بیند؛ با جسم خود و جان خود، صحنه را می آزماید. لذا اینها افسران جوانند. دانشجو، نقشش این است. حقیقتاً افسران جوان، فکر هم دارند؛ عمل هم دارند؛ توی صحنه هم حضور دارند؛ اوضاع را هم می بینند؛ در چهارچوب هم کار می کنند.