حضرت زهراي مرضيه(س) يگانه دختر پيامبر اكرم(ص) با توجه به فرمايشات و سفارشات فراواني كه در مدت حيات پدر گراميش درباره جانشين بعد ايشان شنيده بود بعد از وفات آن حضرت در راه هدايت مسلمين و بيان حقانيت مولي علي (ع)بيشترين تلاش را انجام داد تا جايي كه مورد حمله عمر بن خطاب و برخي ديگر از صحابه واقع شد و جنين 6 ماهه اش سقط گرديد و با خليفه ناحق (ابوبكر) بيعت نكرد تا به شهادت رسيد.

بيعت نكردن حضرت زهرا(س) با ابوبكر بهترين سند بر بطلان خلافت اوست براي روشن تر شدن اين مطلب بايد به چند مقدمه توجه كرد:

1-     عصمت حضرت زهرا(س): معصوم كسي است كه به هيچ وجه خطا و اشتباه در گفتار ورفتار او راه ندارد و هرگز قدمي بر خلاف دستورات خداوند و پيامبر(ص) بر نمي دارد. دلايل عصمت حضرت زهرا(س) فراوان است كه يك نمونه از آن آيه تطهير است كه عصمت تمامي اهل بيت را اثبات ميكند. در روايتي از اهل سنت نقل شده كه پيامبر براي اينكه مصداق اهل بيت را مشخص كند به مدت 6ماه هر روز صبح كه براي نماز به مسجد مشرف مي شد درب منزل علي و فاطمه (سلام الله عليهما) مي آمد و اين آيه را تلاوت مي نمود. عن أنس بن مالك: إن رسول الله(ص) كان يمُرّ بباب فاطمه (رضي الله عنها) ستّة أشهُرإذا خرج لصلاة الفجريقول: « الصلاة يا أهل البيت، إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا».{۱}

2-     در كتب معتبر شيعه و سني نقل شده كه رسول خدا در حديثي فرمودند:« مَن مات و لم يَعرف امامَ زمانه مات ميتة الجاهلية » يعني هر كس بميرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است(كنايه از اينكه مسلمان نمرده است).

3-     پيامبر اكرم(ص) به فرمان خداوند در مكانها و زمانهايي كه فرصت دست مي داد حضرت علي (ع) را بعنوان خليفه و امام پس از خود معرفي نمودند. به عنوان نمونه درحديث غدير كه به صورت متواتر(قطعي) از شيعه و سني نقل شده امام پس از خود را معرفي نموده و فرمودند:« من كنت مولاه فهذا علي مولاه ».

4-     بيعت نكردن با خليفه: طبق نقل كتب معتبر اهل سنت، حضرت زهرا(س) پس از وفات پيامبر اكرم(ص) نه تنها ابوبكررا امام بر حق ندانست و با او بيعت نكرد بلكه براو غضب نمود و با او صحبت نكرد تا از دنيا رفت. به دو نمونه از روايات در اين زمينه توجه كنيد:

الف) دركتاب صحيح بخاري و صحيح مسلم كه اهل سنت آندو را پس از قرآن معتبرترين كتابها مي دانند آمده است:« وقتي رنجوري فاطمه(س) شدت يافت و ابوبكر و عمر نيز آنرا فهميدند به قصد عيادت آمدند و اجازه خواستند. بانو اجازه نفرمود. عمر نزد علي(ع) آمد و گفت: ... ما غير از اين بار چندين بار ديگر آمديم و از او اجازه خواستيم؛ اما او ما را به حضور خود نپذيرفت. ببين مي تواني براي ما اجازه بگيري؟ اميرالمومنين نزد فاطمه(س) آمد و فرمود: دختررسول خدا ديدي كه اين دو مرد چه مي كنند... حالا از من خواسته اند كه براي آنها از شما اجازه بگيرم. فاطمه(س) فرمود: « والله لا آذن لهما و لا اُكلمهما كلمة من رأسي حتي ألقي أبي فأشكوهما إليه بما صنعاه و ارتكباه منّي» يعني: به خدا سوگند به آنها اجازه نخواهم داد و يك كلمه با آنها سخن نخواهم گفت؛ تا وقتي پدرم را ببينم و از آنها نزدش گلايه كنم كه بر من چه كردند و چه ستمها روا داشتند ».

ب) دركتاب صحيح بخاري آمده است:« عن عايشه إن فاطمه(عليها سلام) بنت النبي(ص) أرسلت إلي أبابكرتسأله ميراثها من رسول الله... فأبي ابوبكر أن يدفع إلي فاطمه منها شيئا، فوجدتْ(غضبتْ) فاطمه علي أبي بكر في ذلك فلم تكلّمه حتي تُوُفّيت و عاشتْ بعد النبي ستة أشهُر فلما توفيت دفنها زوجها عليٌ ليلاً و لم يوذن بها ابابكر و صلي عليها » يعني: عايشه مي گويد فاطمه دختر پيامبر كسي را نزد ابوبكر فرستاد تا ميراث آن حضرت را پس بگيرد... ابوبكر از دادن ميراث خودداري كرد پس حضرت زهرا(س) بر ابوبكر غضب كرد و با او صحبت نكرد تا از دنيا رفت... .

نتيجه گيري:

با توجه به عصمت حضرت زهرا(س) و اينكه حديث « من مات و لم يعرف امام زمانه... » را از زبان پيغمبر شنيده بود مي بايست بعد از وفات رسول اكرم(ص) فورا با امام زمان خود بعنوان خليفه رسول الله بيعت مي كرد و از اينكه تا آخرعمراز بيعت با ابوبكرخودداري نمود فهميده مي شود كه او را خليفه پيامبر و امام زمان خود نمي دانست بلكه طبق حديث غديربا حضرت علي(ع) بعنوان خليفه برحق، بيعت كرد. اين سندي گويا و دليلي محكم برغصب خلافت توسط ابوبكراست.

پی نوشتها:

{۱} مستدرك علي الصحيحين كتاب معرفة الصحابه باب مناقب فاطمه بنت رسول الله ج3 ص167

{۲} صحيح بخاري ج5ص5 و ج6ص196 – صحيح مسلم ج2 ص72- مسند احمد ج1ص6 – تاريخ طبري ج3ص202

{۳} صحيح بخاري كتاب المغازي اواخرباب غزوة الخيبر